خوش به حالِ بید مجنون حیاطِ دانشکده مان
می تواند ساعت ها به انتظار بایستد . . .
بی ساعتِ مُچی به دستش . . .
بدونِ قدم زدن هایِ دلهره آور
یا لرزش دست و صدایی حتی !
کاش این بار
بعدِ بهار
باد مصادره نکند برگ هایش را . . .
آخَر ;
خدا می داند با چند چشمش معشوق را نِگریسته است !
(بی نشان)
دل نوشت :
ـ ببین عزیزکم ; پریدن از یه صخره وقتی بهت ضربه می زنه , که یادت بره پرواز کنی !
ـ میانِ دردِ من تا دردِ مردَم , تفاوت از زمین تا آسمان است !
ـ آسمون خیــــــــــــــــلی بزرگه ! بیچاره پرنده هایِ تنها . . . موقعِ پرواز!
ـ بابونه که نباشد , نبودن را . . . به بودنِ با زجر, ترجیح میدم (به خودِ خدا قســــــم !)
پ.ن :
+ تو این دوره ی بی کسی آخه حالی به آدم میمونه؟ نه والله. . .احوالی به آدم می مونه ؟ نه بالله! ( گفتگویِ من و اون یکی!)
+ کاش یه شب با این حس به خواب برم , * شُد * !
+ کم بزن , اما همیشه بزن (غُر را عرض کردم ها !)
+ چشمک , هنرِ ثانیه هاست ! (حالا نه واسه بعضی ها . . . جنبه داشته باش بچه!)
به یاد پیــــــــــــــوند نوشت :
می پرسند حالت خوب است ؟
دروغ بگویم ,
یا آه بکشم ؟
اما خیالِ کودکی هایمان که به ذهنم می آید
عاشق می شوم بی محابا . . .
کاملا تصادفی ست ,
که بی تو زنده مانده ام ماه بانو !
نظرات شما عزیزان:

.gif)
خخخخخخخخخخ
.gif)
راستی!!!
این بچه رو خوب اومدی جنبه داشته باش!!!

خدا بابونه تو خيلي دوست داره ها...
.gif)
واسه اينکه يکي رو بهش داده که اينطور براش مي نويسه...
.gif)
صبرو آرام تواند به من مسکین داد
من همان روز زفرهاد طمع ببریدم
که عنان دل شیدا به لب شیرین داد
سلام دوست خوبم
بازم مثل همیشه قشنگ نوشتی
فعلا بای